زمانمندی و زیست هنری فارغ از دنیای حرفه ای
۱ مرداد ۱۴۰۴
زیستن و چطور زیستن ابَر سوالی شده است که گویی همه در حیرتی عظیم به سر می بریم. جامعه امروز ما در تناقض اصول تمدنی خود با جهان اکنون در بهتی به سر می برد ، آنچنانکه عطار در منطق الطیر می گوید:
عقل این جا کیست افتاده به در مانده طفلی کو ز مادر زاد کر
عقل ما به این پرسش پاسخ نمی دهد، اکنون در این روزهای پر التهاب به عادت مألوف، به دیدن نمایشی از آثار نقاشی در گالری « با » رفتیم. این عادات مرهمی است بر افسوس گذشته اما چه کنیم از دیدن زیبایی و تلاش برای ایجاد آن خسته نمی شوم.
هنرمندی دیدم در پختگی و در آرامش و سکوت بی نام و ننگ سروده بود؛ تلاش برای زیستن را با تعزلی عاشقانه.
چه کسی می اندیشد که امروز ما در حسرت زیستن روزمرگی به دور از سیاست و خشونت قرار بگیریم؛ گویا جایگاه و وظیفه هنر تغییر کرده است.
در طی سال ها تمدن انسانی، اسیر عقل و غریزه ساخته شده است و امروز دست ساخته هایش در قاموس حرص و آز در پی نابرابری انسان برآمده و در طی این سال ها هنر تنها مقوله ای بوده که معنای خود را در کالبد تطور تمدن تغییر داده و مرهم آلام انسانی بوده است؛ آنچنان که نیچه گفت: « در گریز از حقیقت و هیبت کشنده آن، هنر ما را نجات داد»
اصغر اهری پور متولد ۱۳۳۲ در تبریز است و تحصیلات خود را در هنرستان هنر های زیبای میرک تبریز و دانشگاه تهران به اتمام رسانده است.
اهری پور دارای نظام تصویری فیگوراتیو است و شاعرانگی خیالی را در آثارش بازتاب می دهد، وی طراح قابلی است و به فرم های انسانی و طبیعی احاطه کامل دارد.
دانش رنگ و نظام طراحانه خیالی او گواه گستره تاثیرات زیستِ طبیعی و دریافت از والایی تفکر فیگوراتیو را نشان می دهد.
نمایش اصغر اهری پور حاوی طراحی هایی بر روی کاغذ با قلم مرکب و رنگ های لطیف و تابلوهای رنگ و روغن است. عمده آثار رنگ و روغن او ترکیب در هم تنیده ای از بدن انسان و گل های وحشی کوهستانی است که بیانی از حس گشودگی و دوستی احساس آدمی با گل ها و طبیعت است.
فیگور های وی در عین آرامش تنوع بیانی گسترده ای دارد که سبک و سیاق فردی او را در نگاه ابژکتیو نشان می دهد.
پرتره های عریان وی در گریز از زیبایی شهوانی عمدتا بصورت انفرادی در خیال خود غرق می گردد. روحیه درونگرای هنرمند بیان گر زیست هنری وی فارغ از دنیای حرفه ای هنر است.
مونوتون های رنگی فیگور ها در ادغام حالات احساسی و حظ از طبیعت گواه تجربه زیستی است که امروزه فقدان آن در زیست بیرونی و نگرانی و سیاست زدگی اجتماعی امری واجب است . یادآوری تعلق انسانی به طبیعت و خیال و آنچه که در جهان اجتماعی امروز عمدتا رفتار انسانی را تعبیر می کند، یادآوری گرانقدری است که زیست طبیعی را در مقابل زیست سیاسی تحمیل شده به انسان اکنونی قرار می دهد.
اهری سعی در خلق پرسوناهایی دارد که در عصر رنسانس خلق گردید و در طول تاریخ هنر با فردیت هنرمند مخلوط شد. اصغر اهری پور گالری با
پرسوناها گواه انسانی است که در نقش باید و ایجاب روزگار به حضور دامن می زند و در هیات انسانی ، چهره سازی های اهری فاقد چهره شناسی است و در تلاش برای کشف ویژگی های روانی و درونی انسانی است.
در پرتره و فیگور سازی اهمیت مکان کمتر از فیگور نیست. فیگور های اصغر اهری پور در لامکانی به سر می برند که فضا سازی را تقلیل می دهند اما رنگ و فرم را در اولویت قرار می دهند.
وحدت زمانی و مکانی در پرتره های انسانی ایستاده امری است که بیان اجتماعی هنرمند را قوام می بخشد و شاید این امری است که اهری کمتر بدان پرداخته و جهان خیالی اهتمام وی را در خود فرو برده است. زمانمندی و گسترش مکانی خود می توان در آینده آثار گرانقدری را در مسیر این هنرمند پدید آورد که مخاطبان اکنون بومی را حاصل نماید . اصغر اهری پور نقاشیست که در فقدان با دیالوگ جمعی قرار گرفته ولی توان تکنیکی و قدرت خیالی او امکان گسترده فنی را می تواند برای وی به ارمغان بیآورد.